آخرین مطالب
امکانات وب
سکوت تو
مرا تا مرز نیستی میبرد
سکوت کن
خسته ام از این دنیا ...
ماهم گفت...
برچسب : نویسنده : atrebaroonebahar بازدید : 44
جای خای نیست در عالم ز یار
هر کجا بویی همی آید ز عطر روی یار
دیده بالا کن که تا بینی عیان
در همه عالم تجلی کرده عکس روی یار
روی گل را بین
نعمه بلبل را نگر
چهچه هر چلچله
دیده مشکین آهو
اوج پرواز عقاب
صد هزاران آیت دیگر
همه فاش می گویند عیان
یار با ماست
یار هر جاست هست
خوش باشید
در هر زمان و هر مکان
وقت خوش
نوشته شده در ۱۳۹۶/۰۵/۰۱ساعت 15:7 توسط ღ♥ღ مژگـــان |
ماهم گفت...ای در سفر و من نگران سوی تو حیران
یغما تو دلم بردی و دیده به سویت نگران
دل را تو نگهدار که بسی است درد آلود
ای در غم تو سهل بود غم های دگران
.......
روزی که سر آید همه غمها چه شود
روزی که شود جان از قفس تن چه شود
حیران شود اندیشه ز الطاف و نواز معشوق
پس چون که دگر غمی نماند چه شود
نوشته شده در ۱۳۹۶/۰۵/۱۶ساعت 23:51 توسط ღ♥ღ مژگـــان |
ماهم گفت...خیلی وقت است ننوشته ام...
دلم تنهایی میخواهد
تا شاید
بغض نهفته ی جانم بشکفد....
نوشته شده در ۱۳۹۵/۰۴/۱۸ساعت 19:41 توسط ღ♥ღ مژگـــان |
ماهم گفت...برچسب : نویسنده : atrebaroonebahar بازدید : 53
برچسب : نویسنده : atrebaroonebahar بازدید : 45
توان دوباره ایستادن را ندارم
من
غرق شده ام در این گرداب غم
کاش بودی ماه من!
نوشته شده در ۱۳۹۵/۰۶/۱۲ساعت 17:15 توسط ღ♥ღ مژگـــان |
ماهم گفت...برچسب : نویسنده : atrebaroonebahar بازدید : 43
عشق روي آن نگار آتشين
مي کند دلشاد هر قلب حزين
رو به سويش عاشقي آغاز کن
تا که گردي همره شادي قرين
ولي
عاشقي را زرد رويي در پي است
بي قراري بي تواني در پي است
تو رخش بين و ز بي رنگي نترس
عشق او را هر رنگي در پي است
ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ
عشق تو پنجره ايست
رو به سوي خورشيد
گرمي زندگيم
همه زين پنجره است
خاطرت آسوده
قدر اين پنجره را مي دانم
برچسب : نویسنده : atrebaroonebahar بازدید : 45
عشق روي آن نگار آتشين
مي کند دلشاد هر قلب حزين
رو به سويش عاشقي آغاز کن
تا که گردي همره شادي قرين
ولي
عاشقي را زرد رويي در پي است
بي قراري بي تواني در پي است
تو رخش بين و ز بي رنگي نترس
عشق او را هر رنگي در پي است
ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ
عشق تو پنجره ايست
رو به سوي خورشيد
گرمي زندگيم
همه زين پنجره است
خاطرت آسوده
قدر اين پنجره را مي دانم
برچسب : نویسنده : atrebaroonebahar بازدید : 34
امروز از همیشه دلتنگ تر
حس میکنم زندانیم
توی یک بطری شیشه ای
مثه یک پروانه
بال بال میزنم تا رها شوم
هوا کم شده نفس کشیدن سخت است
بی رمق تر از آنم که تقلا کنم
اینجا آیا
کسی صدای مرا میشنود؟
نوشته شده در ۱۳۹۵/۰۶/۱۷ساعت 13:17 توسط ღ♥ღ مژگـــان |
ماهم گفت...برچسب : نویسنده : atrebaroonebahar بازدید : 46
برچسب : نویسنده : atrebaroonebahar بازدید : 47